اسب سواری
پارت 8
* بیمارستان*
کوک: چند دقیقه بعد که گذشت به ا/ت خوردنی دادن که حالش بهتر بشه تا راحت تر سرشو پانسمان کنن و منم رو به روش روی پاهام نشستم و دستاشو گرفته بودم* (باهام قهر بود) پرستار ها رفتن تا لوازم رو بیارن هیچی نمیگفت ولی از ته دلش میخوندم که استرس داره* ا/ت.. من اینجام نترس ( الان که یادم افتاد بدجور سرش خورد به زمین و من احمق هم یادم رفته بود که دستمو زیر سرش بزارم چه جوری گریه نکرد؟)
ا/ت: سرم گیج میرع!
کوک: قراره ام آر آی ببرنت
ا/ت: وات؟.. بیخیال سرم درد میکنه؟
کوک: چرا گریه نکردی؟
ا/ت:شک شده بودم و هیچی حس نمیکردم فقط درد اینکه سرم منفجر میشد رو حس میکردم و از روی شک مونده بودم چیکار کنم..
کوک: معذرت میخوام :(
ا/ت: من فقط خوشحالی تو رو ببینم برام کافیه:)
کوک: من کنارتم خب نترس؟
ا/ت: اهوم
پرستار: خبب جئون ا/ت الان چه حسی داری؟
ا/ت: نمیدونم
پرستار: سرت درد میکنه؟
ا/ت: یکم
پرستار: نمیترسی که؟
ا/ت: از چی؟
پرستار: بخیه دیگه!
ا/ت:چی؟
کوک: (یاخدا دردسر من شروع شد..خاک بر سرم کنن) خانوم بخدا یک تف بهش بزنین خوب میشه..بخیر نمیخواد که..حداقل چسب بخیه بزنین
پرستار: آقا نمیشع..
ا/ت:یعنی چی مگه شهر هرتع؟
پرستار: آ..
دکتر:برای ام آر آی بخیر لازم نکرده فقط پانسمان کنید و برای دستگاه آماده اش کنید
* بیمارستان*
کوک: چند دقیقه بعد که گذشت به ا/ت خوردنی دادن که حالش بهتر بشه تا راحت تر سرشو پانسمان کنن و منم رو به روش روی پاهام نشستم و دستاشو گرفته بودم* (باهام قهر بود) پرستار ها رفتن تا لوازم رو بیارن هیچی نمیگفت ولی از ته دلش میخوندم که استرس داره* ا/ت.. من اینجام نترس ( الان که یادم افتاد بدجور سرش خورد به زمین و من احمق هم یادم رفته بود که دستمو زیر سرش بزارم چه جوری گریه نکرد؟)
ا/ت: سرم گیج میرع!
کوک: قراره ام آر آی ببرنت
ا/ت: وات؟.. بیخیال سرم درد میکنه؟
کوک: چرا گریه نکردی؟
ا/ت:شک شده بودم و هیچی حس نمیکردم فقط درد اینکه سرم منفجر میشد رو حس میکردم و از روی شک مونده بودم چیکار کنم..
کوک: معذرت میخوام :(
ا/ت: من فقط خوشحالی تو رو ببینم برام کافیه:)
کوک: من کنارتم خب نترس؟
ا/ت: اهوم
پرستار: خبب جئون ا/ت الان چه حسی داری؟
ا/ت: نمیدونم
پرستار: سرت درد میکنه؟
ا/ت: یکم
پرستار: نمیترسی که؟
ا/ت: از چی؟
پرستار: بخیه دیگه!
ا/ت:چی؟
کوک: (یاخدا دردسر من شروع شد..خاک بر سرم کنن) خانوم بخدا یک تف بهش بزنین خوب میشه..بخیر نمیخواد که..حداقل چسب بخیه بزنین
پرستار: آقا نمیشع..
ا/ت:یعنی چی مگه شهر هرتع؟
پرستار: آ..
دکتر:برای ام آر آی بخیر لازم نکرده فقط پانسمان کنید و برای دستگاه آماده اش کنید
- ۱۸.۴k
- ۲۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط